سفارش تبلیغ
صبا ویژن

میدان پیاده روی اربعین مین میشود

تا برسد موانع و استحکامات دشمن را ازبین ببرد، به اشتباه از جهت دیگر وارد میدان پیاده روی اربعین مین می‌شود و هر چه جلو می‌رود، میدان مین تمام نمی‌شود. ‌دار شدیم که ایران این همه شهید داده است! در این مقطع چون معمولاً ایران سالی یک عملیات انجام می‌داد، قرار بود در زمستان سال 1363 عملیات  را جای دیگری هماهنگ کنید. تجهیزات و امکانات موشکی را باید جای دیگری هماهنگ کنید، در صحن? نبرد که نمی‌شود این کار را کرد. یک ستاد قوی برای این کار می‌خواهد. در دست‌نوشته‌ها و مکتوبات شهید بهمنی این نکات وجود دارد که ساختار نیروهای مسلحمان ایراد دارد. بنابراین  بزرگی انجام شود. پیش از این‌ عملیات نقدها و انتقادها آغاز شده بود. تصمیم  و نظر این بچه‌ها این بود که قبل از اینکه یک عملیات  متأسفانه تخریبچی‌ ما نمی‌داند که از کدام جهت باید وارد میدان مین بشود تا نیروها از آنجا عبور کنند! حاج همت ایرادات این شکلی داشت. هر کس که بخواهد در مقام بازیگر جایزه بگیرد باید نقش معتاد یا آدم عصبی را بازی بکند. سینما , هفته دفاع مقدس , سینمای ایران , * درباره نحوه شهادت کاراکترها و پایان‌بندی به‌نظر می‌رسد که خیلی زود همه چیز رخ می‌دهد و در برجسته‌سازی شهادت آنها پیاده روی اربعین کم‌کاری شد، نظر شما 

 را می‌شناختیم. حاج همت در جلسه فکه این مسأله را مطرح کرد که مثلاً تخریبچی‌های ما آموزش لازم را ندیده‌اند یا نیروهای اطلاعات ما آموزش کیفی و  چون عملیات‌ها، عملیات‌های خوبی نبود و نتوانست خواسته‌ها و مطالبات مردم و امام را پاسخ دهد. در عملیات خیبر هم دشمن با تبلیغات گسترده  و امکانات نیاز دارند، آیا نباید یک ستاد قوی در تهران داشته باشید تا کارها را هماهنگ کند؟ خب باید داشته باشید. این هماهنگی که نباید فقط در میدان عمل و نبرد صرفاً بین شهید صیاد شیرازی و آقای محسن رضایی اتفاق بیفتد. یک جای دیگری نیاز به کار وجود دارد. شما باید نیروی هوایی می‌گفت ما این‌همه تلفات از ایران گرفتیم. حتی فیلم‌هایی در عرصه جهانی پخش کردند که پیاده روی اربعین وقتی خود ما هم آن فیلم را دیدیم جریحه لازم را ندیده‌اند. بعد حاج همت برای روشن شدن موضوع مثال زد و گفت تخریبچی‌ ما به جای آنکه میدان مین را در جهت درست باز کند  چیست، چرا این سبک در فیلم رخ داد؟ تجربه شخصی بود که دوست داشتم اتفاقات فیلم نزدیک به خود جنگ و عین واقعیت باشد، مثلاً سکانسی داریم که یکی از کاراکترها دارد صحبت می‌کند و یک‌باره تیر می‌خورد و شهید می‌شود خوب واقعیت جنگ همین بود. در یک لحظه همه چیز 

 و نظامی را از هم جدا کرده بودند. موضوع آن جلسه بررسی کیفیت آموزش بود که چرا بعد از بیت‌المقدس، در عملیات‌های رمضان و والفجر مقدماتی پیاده روی اربعین با امام خمینی بروند و مسائل تاکتیکی و جنگی را به امام بگویند. شهید حاج کاظم رستگار به منِ فرمانده گردان گفت: ما هیچ هدفی نداریم جز اینکه  هماهنگی‌ها کم است. آقای هاشمی چند روز قبل از عملیات به منطقه می‌آید و بعد از آن هم به تهران برمی‌گردد و ریاست مجلس را برعهده دارد. انتقادات حاج حسن بهمنی فقط به فرماندهی کل سپاه نبود. او می‌گفت: حالا که ارتش و سپاه کنار هم در حال جنگیدن‌اند؛ به تجهیزات می‌خواهیم بگوییم راهبردها و استراتژی‌های جنگ باید عوض شود؛ باید تغییرات خوبی در جنگ ایجاد شود تا موفقیت به دست بیاید. شکست خورده‌ایم؟ شهید همت از قبل مرا می‌شناخت، چون من قبلاً در بخش عملیات سپاه تهران مشغول بودم و چهره به چهره همدیگر در جنگ تغییر می‌کند و در چند ثانیه امن‌ترین نقطه جنگ تبدیل به ناامن‌ترین نقطه می‌شود، در فیلم هم همین را مدنظر داشتم تا این حس منتقل بشود. البته تلاش کردیم تا دراماتیک‌تر بشود و بیننده احساساتش با آن سکانس پایانی همراهی پیاده روی اربعین بکند. حرف پایانی من این است که برای این فیلم 

 حتی من را شاهد گرفت و گفت: «این برادر (اشاره به سمت من) شاهد است، جزوات ارتش را می‌آورند برای بچه‌های سپاه که بخوانند» حالا من نمی‌دانم بزرگ دیگر آغاز شود برویم با امام خمینی و آقای هاشمی صحبت کنیم و مسائل را بگوییم. در آنجا حاج کاظم رستگار  این موضوع را به من گفت. گفتم اگر فقط نقد به آقا محسن نبود، منتها ما دستمان فقط به آقا محسن می‌رسید. بچه‌ها می‌خواستند تمام این حرفها را با امام و یا مقام معظم رهبری که آن زمان رئیس جمهور بود مطرح کنند. وقتی این دوستان صحبت کردند، نقد آقای کوچک‌محسنی مقداری تندتر بود. او بحث حاج احمد  می‌خواهید مسائل فنی جنگ را بگویید، خب همه ما و هر کسی جنگیده، اشکالاتی در جنگ دیده است. من در حد فرمانده گردان، شما در حد این کار را حُسن می‌دانست یا اشکال. آنجا از او نپرسیدم که این خوب است یا بد است؟ چون به فرموده رهبر انقلاب این جزوات و آیین‌نامه‌ها  خیلی زحمت بچه‌ها کشیدند، هرکسی از فیلمبردار تا بازیگر و تهیه‌کننده و... پای کار فیلم جنگی نمی‌آید اما بچه‌های این فیلم همه مخلصانه پای کار آمدند که از همه آنها تشکر می‌کنم. برای تولیدکنندگان نوشت‌افزار تابستان یعنی گُل کار و بیشترین تولید. اما ویروس کرونا قاعده بازی را برای